کد مطلب:315200 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:199

عنایتی دیگر (1)
15- بحمدالله و التحیة! در ماه ذی الحجة الحرام سال 1424 قمری سفری به عتبات عالیات: كربلا، جهت زیارت ارباب بی كفن حسین غریب علیه السلام و ماه بنی هاشم مولا حضرت عباس علیه السلام و نجف اشرف، جهت زیارت یعسوب الدین ابوالعجائب شیر خدا علی علیه السلام و كاظمین، جهت زیارت حضرات امام كاظم و امام جواد الائمه علیهم السلام و سامرا، جهت زیارت حضرات امام هادی امام عسكری علیهماالسلام و زیارت سرداب مقدسه حضرت حجة بن الحسن المهدی



[ صفحه 427]



العسكری روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء به همراه والده مكرمه موفق شدم. اما در این سفری كه از قم به عتبات عالیات كه حدود یك شبانه روز به طول انجامید سه كرامت از حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مشاهده نمودم كه در اینجا ذكر می كنم.

بنا بود تا ساعت 2 بعدازظهر روز عید سعید غدیرخم به ماشین سوار گشته و با مدیریت جناب آقای حاج تقی اشعری قمی حفظه الله به طرف عراق حركت كنیم، ایشان مثل آن كه ماشین «ولوو» پیدا نكردند و ماشین عادی در نظر گرفتند. اما پیرمردی كه می گفت: ما حدود چهل نفر هستیم و با این ماشین نمی آییم و بعد هم طول كشید و بگو مگو! با یكدیگر و دست به یقه شدند، در آن موقع با خود گفتم: چرا باید این پیرمردی كه معلوم نیست كه چند وقت دیگر زنده بماند، می خواهد از رفتن مثل من و والده كه هنوز كربلا را ندیده ایم، مانع شود.

ناگاه متوسل به ذیل عنایت حضرت باب الحوائج ابوالفضل علیه السلام گشتم و عرضه داشتم: آقاجان! مبادا ما را در اینجا نگهداری و عنایتی فرما تا از این مخمصه خلاصی یابیم و صد عدد صلوات برای آن بزرگواران نذر نمودم.

خدا شاهد است كه طولی نكشید افرادی نزد من آمدند و گفتند: آن پیرمردی كه می گفت: ما حدود چهل نفریم و با این ماشین ها نمی آییم، خودش اولین نفری بود كه وارد اتوبوس شد.

ما نیز سوار شدیم و بالاخره در ساعت هفت شب شام عید غدیرخم به طرف عراق حركت كردیم.